ارطغرل قهرمان ایرانی که ایرانی بودن او فراموش شده است.
(( ارطغرل ناجی خاورمیانه از دست مغولان و صلیبیون ))
به گزارش رسانه نو به نقل از مجله الکترونیکی یک کتاب ، حجت بقایی در متن کوتاهی نوشت : یکی از اساتید پیشنهاد کردند ، که داستان ( ارطغرل ) را به صورت منظومه بنویسم، ایشان گفتند هزینه های چاپ و انتشار به زبانهای فارسی،ترکی،ترکمنی،ازبکی،قزاقی،قرقیزی،ایلگوری،تاتاری،آذری،تاجیکی و انگلیسی را خودشان هماهنگ می کنند.و تاکید داشتند که باید حقیقت ایرانی بودن ایشان پررنگ باشد ...
و من اگر انگیزه و فرصت داشته باشم، برای نوشتن سوژه های فوق العاده ای دارم، ولی شخصیت ارطغرل هم ( برایم جذاب است ) و این روزها مورد توجه مخاطبین در جهان است و داستانی که ترکیه برای او ساخته به قدری برای مخاطب جذاب بوده که مجسمه های ارطغرل در کشورهای مختلف نصب شده و داستانش به زبانهای مختلف بازگو می شود .و جالب اینکه داستان سفر ارطغرل از شمال خراسان و گلستان شروع می شود ، و بعد به غرب ایران کشیده شد و ادامه ماجرا .
نویسنده در این مجموعه با روایتی آهنگین علاوه بر ذکر تجربیات نکات آموزشی را برای مدیران و علاقمندان بیان می کند، نکاتی که در همه مراحل زندگی به کار می آید. به گزارش رسانه نو ، حجت بقایی در این اثر قصه مدیری را روایت می کند که به دلیل یک مورد که بارها و بارها ممکن است برای همه مدیران پیش آید، خود را تنبیه می کند و این تنبیه را نه کار خود بلکه گردن وجدان می اندازد، و با وجدانش بر سر این مسئله بحث می کند .
روایت ساده اما شیرین این قصه نمونه ای از ادبیات آموزشی است که می توان برای آموزش مفاهیم به علاقمندان استفاده کرد. سبک و آهنگ روایی باید طوری انتخاب شود که مخاطب خاص و عام را جلب نماید. در این اثر هدف جذب مخاطب نیست، هدف انتقال مفاهیم است. منبع : اخبار مدیریت به گزارش رسانه نو ، نقاد هوش مصنوعی پایگاه ادبی شعر نو (شعرنوAI)، در مورد این متن ادبی نوشت : شعر با ساختار روایی قوی و بیان صادقانهای که از تجربه شخصی راوی سرچشمه میگیرد، خواننده را به تفکر عمیق وامیدارد. استفاده از تضاد بین قدرت و ضعف، ظلم و توبه، به این اثر عمق بخشیده و آن را به اثری تأملبرانگیز تبدیل کرده است. نکته مهمی که در شعر ( وجدان و من مسئول ) به چشم میخورد، تقابل وجدان و قدرت است که به زیبایی نشان میدهد چگونه وجدان میتواند حتی در اوج قدرت، انسان را به بازنگری و اصلاح رفتارش وادارد. لازم به ذکر است متن کامل شعر در پایگاه ادبی شعرنو منتشر شده است.
به گزارش رسانه نو به نقل از پایگاه حامیان مشاور تحقیق و توسعه // دکتر بقایی بخشهایی از قصه ( افطار گدا و خدا ) در پایگاه ادبی انوشا منتشر کرد. این قصه تشکیل شده از چند متن آهنگین که بخشهایی از آن به مرور منتشر خواهد شد.
هدف از نقل و انتشار قصه فقط یک جمله است (( خدا همیشه کنار ماست ))
دکتر بقایی مشاور تحقیق و توسعه هستند و این روزها منتظر نتایج طرحهایی هستند که در ارگانهای مختلف (( شهرداری - شورای راهبردی - کارگروه صلح و سازش - دانشگاه . . . - بازار فیلمنامه - وزارت کشور - استانداری - علوم پزشکی و . . . )) ارائه داده اند. طرح هست، کاربردی هم هست، سود هم دارد ولی . . .
و به قول خودشان ترجیح می دهند به جای صحبتهای خاله زنک بازی و غیبت این و آن همچنین داشتن استرس و نگرانی ، این مسیر طولانی انتظار را با قلم طی می نمایند.
رسانه نو // به گزارش نشریه الکترونیکی یک کتاب ،همزمان با اولین روز ماه مبارک رمضان و تلاقی سال تحویل۱۴۰۴ و شب قدر شعر : ( تحویل به روزست شب قدر گوهربار ) سروده جدید آقای حجت بقایی منتشر شد.
شاعر در این سروده، از یک سو، به معنویت و روحانیت شب قدر اشاره میکند و از غرق شدن در دعا و عشق الهی سخن میگوید. از سوی دیگر، به حرمت نوروز و قدر دانستن این آیین باستانی تأکید میکند.
به گزارش رسانه نو به نقل از پایگاه خبری آوای رودکوف:در سال ۱۴۰۴، تقارن مبارکی رخ داده است: شب قدر، شب نزول قرآن و آمرزش گناهان، با نوروز، جشن باستانی ایرانیان و نماد نو شدن طبیعت، همزمان شدهاند. این شعر، تجلی این همزمانی است و احساسات شاعر را در مواجهه با این اتفاق بینظیر به تصویر میکشد.
شاعر در این سروده، از یک سو، به معنویت و روحانیت شب قدر اشاره میکند و از غرق شدن در دعا و عشق الهی سخن میگوید. از سوی دیگر، به حرمت نوروز و قدر دانستن این آیین باستانی تأکید میکند. اما شاعر در این میان، از خود میپرسد که چگونه میتوان این دو مناسبت را در کنار هم گرامی داشت و حق هر کدام را ادا کرد؟
شاعر در نهایت به این نتیجه میرسد که امسال، جشن و شادی نوروز را به بعد از ماه رمضان و عید فطر موکول کند تا بتواند با تمرکز بیشتری به عبادت و راز و نیاز در شبهای قدر بپردازد. او معتقد است که عید بنده، بعد از عید فطر و اتمام ماه رمضان است. این شعر، دعوتی است به تفکر در باب ارزشهای معنوی و فرهنگی و تلاش برای پاسداشت هر دوی آنها.
بقایی، در این سروده، نه تنها فقدان سید را مرثیه میگوید، بلکه با قلبی آکنده از درد و پرسش، در زیر تابوت او، به دنبال نشانههایی از راهی میگردد که سید در سکوتِ مرگ، به او واگذارده است.
به گزارش رسانه نو به نقل از پایگاه خبری آوای رودکوف:دکتر حجت بقایی در این شعر، نه در مقام یک فعال فرهنگی و اجتماعی، بلکه در جایگاه یک دلداده، به سوگ سید نصر خدا، شیر مسلمان مینشیند. شعری که با سفری شخصی به لبنان و دیدارِ واپسین با سید آغاز میشود و در میان هیاهوی تشییعکنندگان، به ضجهای اعتراضی بدل میگردد. بقایی، در این سروده، نه تنها فقدان سید را مرثیه میگوید، بلکه با قلبی آکنده از درد و پرسش، در زیر تابوت او، به دنبال نشانههایی از راهی میگردد که سید در سکوتِ مرگ، به او واگذارده است. این شعر، تنها سوگنامهای برای یک فرد نیست، بلکه فریادی است برای قدس و عسقلان، و نویدی برای نصرهای پیاپی که در راهند تا روز موعود فرا رسد.
برای نصر خدا شیر مسلمان - - - رفتم لبنان آخرین بار سید نصرخدا رو ببینم دیدم که روی دستا سید رو می برند رفتم به سوی مردم غرق جمعیت شدم زیر تابوت سید اشهدی گفتم بلند سید شیر و دلاور که به نامردی زدندش بعد هم اعلام کردند سر حزب الله قطع شد و این ور حزب الله دنبال سازش دویدند دشمن چند ساله را هم انگاری اصلا ندیدند من سیاسی کار نیستم سید را من دوست دارم چون که تنها بود تنها حیف شد نصرخدا رفت حیف شد یک شیر دیگر شد شکار لاشخورها شیر بهر شکارش می رود تنهای تنها لیک لاشخورها جمعی بر سر شیران می ریزند حیف شد شیر دگر رفت شیرها در خواب بودند یا که شیری آن نزدیکها بود من در آن حال زیر تابوت حرفها گفتم به سید صد سئوال و پرسشم را پرس و جو کردم ز سید سید اما در سکوتش گفت : پاسخ هم بماند تو اگر باهوش باشی پاسخ آن را ببینی پاسخ آن را شناسی تو اگر ره را شناسی من شدم بیرون از آن جمع آمدم در خانه خود گر زیارت بود بس بود دیدار آخر بود بس بود آمدم در خانه اما یاد آن شیر مسلمان فکر من درگیر کرده عشق قدس و عسقلان هم عالمی درگیر کرده سید نصرخدا رفت شیر دیگر خواهد آمد قدس داستانش دراز است نصر پشت نصر آید روز موعود خواهد آمد - - - حجت بقایی
تعدادی کارگر : کارمزدم را به حساب دیگران می ریزند چه کنم؟
به گزارش رسانه نو به نقل از خبرنگار آزاد خبرگزاری فارس ، تعدادی از کارگران در واحدهای تولیدی گله دارند که حقوقشان کم است. و کارمزد تولیدشان هم به نام دیگران واریز می شود.
یعنی مثلا ایشان پنجاه مورد از جنس مورد نظر تولید می کنند، سی مورد موظفی ایشان است یعنی وظیفه است و بابتش حقوق می گیرند، بیست مورد کارمزد دارد. که کارفرما برایشان واریز می کند،ولی ایشان آن پول را دریافت نمی کنند، در صورتی که پول به کار ایشان واریز می شد.شکایت که می کنند، با یک تیم پول خوره مواجه می شوند.و بعد از لبخند و قول درست شدن، دوباره همان روال ادامه می یابد.
تعدادی از کارگران از من راهنمایی خواستند، من هم خدمت ایشان عرض کردم، کارشناس حقوقی نیستم، ولی با ایشان همدردم و کلک اینگونه افراد را می دانم، من خود با اینگونه افراد بسیار کار کرده ام.اساتید و کارشناسان عزیز مارا راهنمایی نمایید، با این افراد چه کنیم؟آیا راهی هست که به این کارگران کمک کرد؟ یا خیر ، بهتر است بی خیال شوند و به کارشان مشغول باشند.
به گزارش رسانه نو، شورای راهبردی مطالبات مردمی همت کشور با صدور بیانیه ای از عموم مردم جهت حضور پرشکوه در راهپیمایی ۲۲ بهمن ۱۴۰۳ دعوت کرد، در پیام شورا آمده است :
همه باهم می آییم و ۲۲ بهمن ۱۴۰۳ را در تاریخ ایران اسلامی جاودانه می کنیم .
۲۲ بهمن یاد آور حماسه ها، رشادت ها و جان فشانی های مردم عزیز ایران است که عشق به انقلاب و امام راحل و سربلندی وطن را یکپارچه و بی واهمه فریاد زدند. از عموم ملت ایران دعوت می کنیم تا با حضور دشمن شکن خود در راهپیمایی یوم الله 22 بهمن، به ندای ولی امر مسلمین جهان لبیک گفته و با آرمان های امام راحل عظیم الشان و شهدای گلگون کفن، بار دیگر تجدید پیمان کنند.